تفاوتی در قوانین حمایتی حقوق ادبی و هنری در ایران با توافقات بین المللی ملاحظه میشود اما این امر دلیل بر این نیست که قوانین ایران تا به امروز کارآیی نداشته است بلکه قوانین تدوین شده دارای استانداردهای زمان خود بوده است اما مقتضی است با توجه به نیازهای جامعه و پیچیدگی های موضوعی و فردی در حوزه ادبی و هنری قوانین پراکنده که تاکنون خود پیچیدگی هایی را بدون لزوم به وجود آورده است به یک قانون جامع و کامل برای حمایت از آثار ادبی و هنری تبدیل شود.
قانون مالکیت معنوی نیازمند استاندارد سازی
گروه قضایی، وحیده کریمی- در دنیای امروزمالکیت معنایی گسترده تر از آنچه که در گذشته تصور میشد یافته است. یکی از بحثها در مالکیت موضوع مالکیت معنوی است. مالکیت معنوی بدوا مالکیت و تسلط قانونی و شرعی است. به این معنا که خالق یک اثر ادبی و هنری یا مخترع یک اثر صنعتی بر مخلوق غیر ذهنی و محسوس و ملموس متعلق به خود به شرط وجود شرایط قانونی مالکیت پیدا میکند و به موجب این مالکیت قطع نظر از استثنائات مقرر از حقوق معنوی و مادی و قانونی به طور دائم بهرهمند میشود. البته به تبع آن دیگران میتوانند به موجب قرارداد انتقال یا سفارش و توافق فیمابین منتقل الیه یا مخترع یا سفارش دهنده از حقوق مادی اینگونه آثار بهطور محدود از حیث زمان، مکان بهرهمند شوند مگر در شرایط خاص. «قانون» در گفتوگو با کورش صفرکوپایه، مدرس دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری و مدیر سابق مرکز خدمات تخصصی مالکیت فکری جهاد دانشگاهی تهران به بررسی ابعاد مختلف مالکیت معنوی پرداخته است.
مصادیق مالکیت فکری یا معنوی شامل چه مواردی میشود؟
روند تاریخی شکل گیری مالکیت فکری و حقوق مترتب بر آن در عرصه حقوق بین المللی و در قوانین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه یا توسعه نیافته مقولهای طولانی است و از حوصله این مصاحبه خارج است. شاید از موضوعات مستحدثه در کشورهای عضو و غیر عضو کنوانسیون پاریس و کنوانسیون برن مصادیق و قلمرو این نوع مالکیت و حقوق مربوط به آن باشد. دیدگاهها و تئوریهای حقوقدانان و سایر متخصصان علوم انسانی یا مهندسی یا پزشکی چنان به موشکافیهای تخصصی میان رشته ای پرداخته است که امکان ارائه یک لیست دائم و ثابت از مصادیق مالکیت معنوی را غیر میسر کرده است. پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ارتقای سطح خلاقیت و نوآوری نخبگان در جوامع و سنین مختلف و توسعه فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ... مصادیقی غیرقابل باور را به ذهن متبادر میکند که امروز سازمان جهانی مالکیت فکری (وایپو) با تشکیلات و نمایندگی های گسترده در حدود ایجاد هماهنگی و تنظیم قوانین و قواعد آن مصادیق برآمده است در حالیکه به تناسب پیشرفت این مصادیق توان به روز شدن را ندارد اما آنچه که در قوانین بین المللی آمده، ایناست که کنوانسیون پاریس مصوب سال 1883 میلادی که برای حمایت از آثار صنعتی مورد توافق کشورهای عضو قرار گرفته است به عنوان اصلی ترین و مهم ترین کنوانسیون حمایتی مصادیق محدودی را ذکر کرده در حالیکه این مصادیق دارای شقوق و مفاهیم گستردهای است دانش فنی و اختراعات و اکتشافات در حوزه های متعدد صنعتی از قبیل نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، طرح ها و مدلهای صنعتی، مارک ها و علائم مشخصه کالا و خدمات (علائم تجاری)، نام های تجاری، اسرار ساخت کالا و تجارت، علائم و نشانههای جغرافیایی یا مبدأ جغرافیایی از جمله مصادیق حوزه صنعتی فرض میشوند.
جایگاه مالکیت معنوی و فکری در قوانین کشور ما کجاست؟
قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب سال 1310 در ایران به عنوان شاخص حمایت از اینگونه آثار سالها در کشور ایران حاکمیت داشته در حالیکه با تصویب قانون اختراعات، طرحها و مدلهای صنعتی و علائم تجاری مصوب سال 1386 مصادیق برشمرده شده در حقوق داخلی به مصادیق کنوانسیون پاریس و سایر توافقات بین المللی نزدیک تر و منسجم تر شد. همچنین در کنوانسیون برن مورخ 1983 میلادی برای حمایت از آثار ادبی و هنری حق نسخه برداری پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری و حقوق جانبی مجاوران این آثار مورد توجه قرار گرفته است و این در حالی است که قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب سال 1348 و قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات آثار صوتی مصوب سال 1352، قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانه ای مصوب سال 1379 و قانون تجارت الکترونیکی مصوب سال 1386 با ابهامات بسیاری از پیشرفت روزافزون استانداردهای بین المللی و قضایی در مالکیت ادبی و هنری فرسنگ ها فاصله گرفته است که با اتکاء خداوند متعال و با همت و تلاش اساتید و دست اندرکاران "لایحه جامع حمایت از حقوق ادبی و هنری" در دست تهیه و تنظیم است و امیدواریم با تصویب و ابلاغ این لایحه این فاصله فرسنگی به حداقل برسد.
آیا تفاوتی میان قوانین ایران با قوانین بین المللی در زمینه مالکیت معنوی وجود دارد؟
تفاوتی در قوانین حمایتی حقوق ادبی و هنری در ایران با توافقات بین المللی ملاحظه میشود اما این امر دلیل بر این نیست که قوانین ایران تا به امروز کارآیی نداشته است بلکه قوانین تدوین شده دارای استانداردهای زمان خود بوده است اما مقتضی است با توجه به نیازهای جامعه و پیچیدگی های موضوعی و فردی در حوزه ادبی و هنری قوانین پراکنده که تاکنون خود پیچیدگی هایی را بدون لزوم به وجود آورده است به یک قانون جامع و کامل برای حمایت از آثار ادبی و هنری تبدیل شود.
منظور شما از قانون جامع چیست؟
قانون جامع واژه ای است که چنین به ذهن متبادر میشود که با تصویب این قانون تمامیمشکلات و معضلات حقوق و قضایی مربوط به حوزه ادبی و هنری حل و فصل خواهد شد حال آنکه قانون جامع فقط معیار و شاخصی برای تصویب قوانین خاص تر است. لایحه جامع به عنوان یک قانون خاص باید به حقوق و تکالیف کلی دارندگان حق تکثیر و نسخهبرداری و دارندگان حق جانبی و حقوق و دولت و افراد خاص و مجاز و نقض کنندگان این حقوق بپردازد و قانون خاص تر به صورت تخصصی تر باید وضعیت این حقوق و تکالیف را متناسب با گونههای اثر تعیین و تکلیف کند قطعا حقوق پدیدآورندگان آثار سینمایی یکی از پیچیده ترین مباحث بحث خواهد بود در حالیکه حمایت از خالق یک مجسمه سادهترین شکل قانونی به نظر میرسد در حمایت از آثار سینمایی بحق است که قانونگذار به صورت ویژه و تخصصی به حقوق تهیه کننده، کارگردان، فیلمبردار، فیلمنامه نویس، بازیگران و... بپردازد که این امر مستلزم تهیه و تنظیم و تصویب یک قانون مفصل عادی خاص بدون توجه به شیوه های اجرایی است.
تا زمانی که قانون جامع تصویب شود آیا راهکاری برای حمایت از مالکیت فکری و معنوی وجود دارد؟
در این راستا آیین نامههای اجرایی میتوانند برای تحکیم پایههای اجرایی این قانون به یاری قانون حمایت از آثار پدیدآورندگان آثار سینمایی بپردازد که بدین وصف برای حمایت از یک آثار تجسمیمعمولی که بر پایه فرهنگ عامه بنا شده است چنین تدقیق و پرکاری نیاز نیست و به صرف یک ماده واحده قانونی به چندین تبصره در کنار قانون جامع، گویای حمایت حقیقی از خالق خود است. نکته قابل ذکر ایناست که برخی از قلمرو مالکیت معنوی به ویژه در حوزه ادبی و هنری عدول کرده و تصور میکنند هر مقوله مشابه در حوزه ادبی و هنری است و چنین تصوری موجب خروج از قلمرو مالکیت فکری و ورود به قلمرو سایر حقوق است.
با این توضیحات مرز میان قلمرو حقوق مالکیت معنوی یا فکری با سایر حقوق کجاست؟
امروز علم حقوق به مانند سایر رشتهها دارای شاخههای متعددی شده است. روزی حقوق طبیعی و فطری بر عدالت نوع بشر حاکمیت داشته است در حالیکه در دنیای کنونی حقوق موضوعه و عرفی با رعایت حقوق طبیعی و فطری با عنوان شاخصهها عناوینی را به قلمرویی از حقوق اختصاص داده است. حقوق خصوصی، حقوق جزا، حقوق مالکیت فکری، حقوق ارتباطات، حقوق فرهنگی، حقوق رسانه، حقوق استانداردهای صنعتی و... که درهر حال به تناسب حدود و ثغور خود دارای مأموریت است اگر قوانین و مقررات رعایت استانداردهای صنعتی و قوانین و مقررات ایمنی و بهداشت که به تجهیز کردن محصولات استانداردها و ایمنی شده پرداخته نتیجه و حاصل دانش فنی و اختراع بشر است اما این بدین معنا نیست که آن را وارد قلمرو حقوق آثار صنعتی کنیم چرا که قوانین حقوق آثار صنعتی قصد دارد از مخترعان و مکتشفان حمایت کند نه اینکه به موضوع استانداردهای آن بپردازد و بهانه اینکه چون اخذ علامت یا نام تجاری منوط به استاندارد بودن کالا و خدمات است آنها را در یک ردیف قانونی فرض کنیم یا در حوزه ادبی و هنری قصد و مراد قانونگذار و مجریان حمایت از حقوق پدیدآورندگان و مجاورانی است که اثر خود را برای اولین بار در ایران چاپ یا نشر یا پخش یا عرضه و اجرا کرده اند و این ارتباطی به نوشتار مؤلفان، مصنفان و هنرمندان که برای اولین بار چاپ یا نشر نشده و حریم خصوصی آنها فرض میشود ندارد و به فرض اینکه شخصی به نوشتار یک نویسنده قبل از چاپ و نشر و پخش و عرضه تعرض کند به حریم خصوصی او تعرض کرده است و نقض کننده حقوق ادبی و هنری آن نیست چون هنوز اثر ادبی و هنری خلق نشده است یا در آثار قابل حمایت ادبی و هنری میتوان به آثاری که بر مبنای فرهنگ عامه (فولکلور) پدید آمده است اشاره کرد که برای مثال شخصی با جمع آوری چیستانهای یک ملت موفق به چاپ و نشر کتابی شده است که حتما این ارتباطی به موضوع فرهنگ عامه بهنحوی که حقوق فرهنگی است ندارد.
برای توسعه مالکیت فکری آیا راهکار مناسبی وجود دارد؟
توسعه در لغت به معنای گشادگی آمده است یعنی وسعت دادن به حوزه و قلمرو مالکیت فکری در علوم و فنون تخصصی در رشته های مهندسی، پزشکی، حقوق و هنر و ... . آنچه از پیشینه و سوابق تاریخی حقوق مالکیت فکری در جهان و کشورهای توسعه یافته برداشت میشود ایناست که توسعه حقوق مالکیت فکری نیازمند یک اراده جمعی در ایجاد سازمان ها و نهادهای تخصصی خاص و متمرکز است این رشته نیاز به شعبات تخصصی ویژه، ضابطان ویژه، بیمه و گمرک متخصص به خود دارد که قطعا این امور باید تحت نظارت و مدیریت و سازماندهی یک سازمان ملی انجام پذیرد. بنابراین پیشنهاد میشود دست اندرکاران دولتی در تشکیل و تجهیز یک سازمان ملی به نام سازمان ملی مالکیت معنوی زیر نظر یک مرجع عالی مبادرت کنند چرا که سرمایهگذاری در مالکیت فکری موجب تشویق و ایجاد راهکارهایی در قطع وابستگی به صنعت نفت و گاز که از ذخایر متعلق به نسل های آینده است خواهد شد. |