دعاوی خانوادگی ، راه حل حقوقی، عاطفی

آمارهای ارائه‌شده از سوی مراجع رسمی و مشاهدات میدانی همگی از جدی‌شدن کوک ساز طلاق و ضرب آهنگ جدائی در ابتدائی‌ترین مراحل اختلافات و ناسازگاری‌های میان همسران حکایت دارد

آمارهای ارائه‌شده از سوی مراجع رسمی و مشاهدات میدانی همگی از جدی‌شدن کوک ساز طلاق و ضرب آهنگ جدائی در ابتدائی‌ترین مراحل اختلافات و ناسازگاری‌های میان همسران حکایت دارد.

به اذعان کارشناسان پائین‌آمدن آستانه تحمل زن و شوهر و ناتوانی در ایجاد همدلی، محصول عوامل متعدد محیطی و شخصیتی نظیر «فشار بحران‌های اقتصادی و فرهنگی موجود در جامعه به درون خانواده»، «نادیده‌گرفتن تفاوت‌های جنسیتی از سوی همسران»، «عدم آگاهی صحیح و به موقع همسران از مسائل مرتبط با بهداشت جنسی و زناشویی»، «ضعیف‌شدن کارکرد خانواده در ایجاد شناخت مطلوب دختران و پسران از یکدیگر» است.

حتی در فرضی که همسران علیرغم اختلافات موجود، خواهان حل مسائل پیش‌آمده و ادامه زندگی توأم با محبت‌اند، رویکردِ آنان در این امر کاملاً معکوس شده است. درصد بسیاری از سنت‌های حسنه و تجربیات پدران و مادران در ورود سازنده به مسائل جوانان رنگ باخته و مورد پذیرش زوجین نیست و فرهنگ رجوع به کارشناسان خانواده و مشاوران نیز جلوه بسیار ضعیفی دارد. ریشه دوانیدن این آسیب‌ها و ادامه آن، مبتلا به بخش قابل توجهی از اقشار جامعه شده و تحصیل کرده و بیسواد، دارا و ندار، افراد با موقعیت متوسط یا برتر، تازه همسران و یا خانواده‌های با قدمت بیشتر، نمی‌شناسد! متأسفانه کثرت برخی دعاوی خانواده در محاکم و آسیب‌های روانی و جامعه شناختی ناشی از آن، همگی موید موارد فوق است. این آمار بدون احتساب «طلاق‌های روانی» (گسستگی عاطفی زوجین علیرغم ادامه زندگی مشترک)، نیز خود پرده از بحران‌های موجود و پیش رو برمیدارد. اینگونه است که بیشترین مراجعان مشاوران حقوقی و وکلا، همسرانی هستند که در انتخاب اول «راه‌حل حقوقی» را برمی‌گزینند بدون آنکه نقش مشاوران خانواده و یا ریش‌سفیدان و بزرگترهای فامیل را محک بزنند! (این مطلب با رسالت علوم انسانی و اجتماعی هم سازگاری ندارد).

شاید مطالب مختصری که در پی می‌آید برای دختران و پسرانی که در شرف آشنائی جهت ازدواج بوده و نیز همسرانی که یکدیگر را دوست دارند و هر دو طالب پیشگیری و حل اختلافات موجود میان خود هستند خالی از فایده نباشد.

1ـ بدون شک بالابردن سطح اطلاعات در یک رابطه عاطفی و حقوقی متقابل و امور مربوط به اصول زندگی مشترک، از طریق مطالعه و رجوع به مشاوران و…، مانند «مهارت حل مسئله و مدیریت بحران»، «گفتمان مثبت و سازنده»، «درک و آگاهی از تفاوتهای طبیعی (روانشناختی و فیزیولوژیک) همسران با یکدیگر»، «اصول بهداشت جنسی و زناشویی»، «رعایت اخلاق در خانواده»، همگی از ملزومات ضروری رسیدن به روابط خانوادگی مطلوب در جامعة امروز و نشان‌دهندة هوشیاری زن و مرد خواهد بود.

2ـ دو آسیب اساسی همواره متوجه همسران ـ از ابتدای انتخاب و خواستگاری و پس از آن در ادامه زندگی مشترک ـ است. اول آنکه: «هر یک از آنها رسیدن به ایده‌آل‌های خود و جبران کمبودهای موجود در گذشته خود (اعم از روانی، مالی، حمایتی و…) را به‌طور یکطرفه در طرف مقابل خود جستجو و مطالبه می‌کنند که نتیجتاً در صورت ناکامی، آثار تدریجی نامطلوبی در روابط آنها به جای خواهد گذاشت. حال آنکه زن و شوهر باید در کنار یکدیگر کامل شوند. دوم آنکه: «زن و شوهر (از لحاظ آماری، غالباً شوهر ـ با نادیده‌گرفتن شخصیت مستقل همسر خود و توانائی‌ها و علائق او تلاش می‌کند طرف مقابل را کاملاً شبیه به خود سازد» و ویژگی‌های شخصی و خانوادگی خود را) که لزوماً طبق قواعد پذیرفته شده شرعی و اجتماعی، برتر و ممتاز نیست، به او تحمیل کرده و او را ملزم به تمکین از ایده‌های خود نماید! این شروعِ همان طلاق‌های روانی است. و متأسفانه در اختلافات خانگی همواره می‌توان ردپائی از آسیب‌های فوق مشاهده نمود که در صورت عدم توجه، موجب بروز توقعاتِ مداوم و آزاردهنده و سلب آسایش روانی در زندگی مشترک خواهد بود.

3ـ شایسته است دختر و پسری که قصد ازدواج دارند درخصوص نوع خواسته‌های خود از زندگی مشترک اندیشه کنند و با بهره‌گیری از تجربه‌های افرادِ موفق به «تنظیم فهرستی از اولویت‌های مهم زندگیِ پیش رو» بپردازند و یکایک آنها را در جلسات آشنائی و با بهره‌گیری از نظر و تجربیات بزرگان خانواده، مطرح کرده و به توافق و نتیجه مطلوب برسند. تا همواره راه حل برون رفت از مشکلات را در عمل به اولویت‌ها و مدارا و مدیریت در امور زندگی مشترک بیابند. و به تَبَعِ آن عشق و علاقه و محبت و وفاداری میان خود را بیمه کنند. و «در اینصورت نیازی نخواهد بود که در زمان بروز اختلافات، یکی از آنها ناامیدانه برای دوام زندگی، کاملاً از خویش بگذرد»!

4ـ ازدواج نیز یک قرارداد حقوقی و بلکه مهمترین آنهاست و مانند سایر قراردادها طرفین ملزم هستند با شناخت حقوق و تکالیف خود و با درک طبیعت این رابطه حقوقی (و عاطفی) به انجام تعهدات و وعده‌های خود در مقابل طرف دیگر بپردازند و راضی به ضرر دیگری نباشند. عقل، قانون، شرع، عرف و اخلاق، همگی موید این امر است. چگونه پذیرفته خواهد بود که در قرارداد با غریبه‌ها به همه توصیه‌های فوق عمل شود ولی در قرارداد با همسر چنین نباشد!

5ـ «دروغ گفتن»، «اندیشه سلطه بر همسر» و «کنترل او»، هرگز با عشق و با دستیابی به رابطة سالم و ازدواجِ موفق، قابل جمع نیستند. و موجب نابودیِ شادی‌های زندگی خواهد شد.

6ـ هر یک از زن و شوهر، هرگز به آنچه از رابطة زناشوئی توقع دارند نخواهند رسید مگر دیگری نیز به آنچه از این رابطه، مطلوبِ اوست، برسد.

7ـ عصبانیت، خشم و اختلاف نظر میان زن و شوهر نه تنها امر مذمومی نیست بلکه با مدیریت صحیح می‌تواند شادی مضاعف به همراه داشته باشد. (قدیمی‌ترها چه زیبا می گفتند اخم و دعوای زن و شوهر نمک زندگی است). این تلخی‌ها در بستر موفقیت‌ها و خوشی‌های زندگی مشترک همچون پادزهر، سموم را از کالبد زندگی همسران دور می‌کند. «به شرط آنکه به آن دامن زده نشود.» باید در شرایط خشم و بحران اختلاف نظر، به یکدیگر فرصت دهند و تصمیم‌های عجولانه نگیرند. به قول بزرگی «اگر کاسنی تلخ است از بوستان است» و بوستان رها کردن، خطاست. اعتراض و عصبانیت همسر، نشانه وجود دردی است در درون او که با محبت، عشق و وفاداری، تسکین می‌یابد.

8ـ به فرموده قرآن زن و شوهر باید پوشش یکدیگر بوده و عیوب یکدیگر را از منظر و مرئی دیگران دور نگاه دارند، پس تا زمانی که به یکدیگر و به زندگی مشترکتان احترام نگذارید، توقع این که دیگران به شما بها دهند و احترامتان کنند، به دور از واقعیت و منطق است. از اینکه عبرت دیگران شویم، جداً باید حذر کرد.

9ـ این اصل را باید پذیرفت که «در اختلافات خانوادگی هرگز برنده‌ای وجود ندارد» و آنکه بیشتر حمله کرده و محکوم میکند، آرامش روانی و لذت زندگی را بیشتر و زودتر می‌بازد. در دعوای پیش آمده، طرف مقابل، دشمن نیست، بلکه شریک زندگی و حاصل انتخاب ماست. می‌توانید با بهره‌گیری از حربه عشق و مدارا و محقق‌دانستن همسرتان، در آنجا که باید (با رعایت انصاف)، آگاهانه به او ببازید! تا نهایتاً از این معرکه، شما برنده خارج شوید! این یعنی در مشاجرات و اختلافات خانوادگی هرگز نباید به راه‌حل «بُرد ـ بُرد» دل خوش کرد بلکه سعادت و آرامش میان زن و شوهر و تحکیم روابط عاشقانه و تقویت اعتماد متقابل، در گرو انتخاب راه‌حل «باخت ـ باخت» است.

یوسف خمسه (کارشناس حقوق)

منبع : اطلاعات