به هر یک از ما یک شخص حقیقی میگویند یعنی هر یک از انسانها یک شخص حقیقی هستند اما «شخص حقوقی» از اجتماع اشخاص حقیقی تشکیل میشود و موجودی فرضی است شرکتهای تجاری و ادارههای دولتی هر کدام نمونههایی از اشخاص حقوقی هستند که در جامعه فعالیت میکنند شباهتهای میان شخص حقیقی و حقوقی بسیار است بهعنوان مثال هر دو صاحب حق و تکلیف میشوند هر دو اقامتگاه و تابعیت دارند و یکی از شباهتهای این دو این است که عمر هر دوی آنها روزی به پایان میرسد و حیات آنها دایمی نیست
به هر یک از ما یک شخص حقیقی میگویند یعنی هر یک از انسانها یک شخص حقیقی هستند اما «شخص حقوقی» از اجتماع اشخاص حقیقی تشکیل میشود و موجودی فرضی است. شرکتهای تجاری و ادارههای دولتی هر کدام نمونههایی از اشخاص حقوقی هستند که در جامعه فعالیت میکنند. شباهتهای میان شخص حقیقی و حقوقی بسیار است بهعنوان مثال هر دو صاحب حق و تکلیف میشوند هر دو اقامتگاه و تابعیت دارند و... یکی از شباهتهای این دو این است که عمر هر دوی آنها روزی به پایان میرسد و حیات آنها دایمی نیست.
اشخاص حقوقی به دو دسته اصلی تقسیم میشوند، اشخاص حقوقی حقوق خصوصی مثل شرکتهای تجاری و اشخاص حقوقی حقوق عمومی مثل سازمانهای دولتی، دولت، شهرداریها، وزارتخانهها و مؤسسههای انتفاعی دولت.شرکتهای تجاری مثل دیگر اشخاص حقوقی حقوق خصوصی با انحلال به پایان عمر خود میرسند. در این بین باید بدانید که انحلال دو شکل اجباری و اختیاری دارد.
تعیین زمان فوت شرکت تجاری
فوت هر انسان آثاری به دنبال دارد که مهمترین اثر آن این است که دارایی شخص با فوت او از شخصیت وی جدا و اجباراً به وارثان میرسد. بنابراین تعیین دقیق زمان فوت هر انسان به این دلیل که مشخص شود که دقیقاً در آن زمان چه اموالی داشته است و وارثان او چه کسانی بودهاند، مفید است. ممکن است جابهجایی یکروزه زمان فوت یک شخص باعث شود که افرادی به وارثان او اضافه یا از آنان کم شوند. پایان شخصیت اشخاص حقیقی هم چنین اثری دارد. با پایان یافتن شخصیت شخص حقوقی او دیگر نمیتواند طرف معامله واقع و دارای حق و تکلیف شود. البته فوت اشخاص حقیقی با حقوقی این تفاوت را دارد که اگر یک شخص حقوقی به پایان حیات خود برسد، بلافاصله نابود نمیشود بلکه تا زمانی که مراحل انحلال سپری شود به اندازهای که بتوان کارهای ضروری را برای انحلال انجام داد شخصیت حقوقی باقی میماند.
زمان فوت شرکتهای سهامی
شرکتهای سهامی شناختهترین نوع شرکتها هستند و به دو نوع سهامی عام و سهامی خاص تبدیل میشوند و دلایلی مختلفی ممکن است این شرکتها را به پایان حیات خود برساند. ماده 199 لایحه اصلاحی قانون تجارت سال 1347 موارد انحلال شرکتهای سهامی را در پنج مورد احصا کرده است:
1- وقتی که شرکت موضوعی را که برای آن تشکیل شده است ، انجام داده یا انجام آن غیرممکن شده باشد. به عنوان مثال اگر موضوع شرکتی احداث بزرگراه تهران – شمال باشد با راهاندازی این بزرگراه شرکت هم منحل میشود. پس اگر شرکتی برای موضوع خاصی تشکیل شده باشد و این موضوع محقق شود، شرکت به پایان حیات خود میرسد. البته معمولاً شرکتها برای جلوگیری از چنین اتفاقی موضوع شرکت را عام عنوان میکنند. همچنین اگر موضوع شرکت به علت وقوع امور خارج از توان اشخاص متعارف یا تحت تأثیر رویدادهای پیشبینینشده غیرممکن شود شرکت به پایان عمر خود میرسد.
2- اگر مؤسسان شرکت سهامی آن را برای مدت معینی تشکیل داده باشند و آن مدت به پایان برسد شرکت به پایان عمر خود رسیده است، مگر این که مدت فعالیت قبل از انقضا تمدید شده باشد. البته معمولاً مدت فعالیت در اساسنامه شرکت مدت شرکت سهامی از تاریخ تأسیس آن به صورت نامحدود تعیین میشود. دلیل دیگری که مانع از آن میشود که این عامل فوت زیاد رخ بدهد؛ این است که مجمع عمومی فوقالعاده میتواند قبل از پایان عمر شرکت در جلسهای نسبت به تمدید این مدت تصمیمگیری کند و با اصلاح اساسنامه شرکت را تمدید کند.
3- ورشکستگی دلیل دیگری است که میتواند پایان عمر شرکت را بهدنبال داشته باشد. البته انحلال شرکت در نتیجه ورشکستگی تشریفات خاص خودش را دارد که در بخش ورشکستگی قانون تجارت به صورت مفصل بیان شده است.
4- یکی دیگر از دلایلی که ممکن است منجر به پایان عمر یک شرکت شود تصمیم مجمع عمومی فوقالعاده در خصوص انحلال شرکت است. انحلال شرکت به صورت داوطلبانه بدون دخالت دادگاه یا بدون ورود به روند ورشکستگی طبیعیترین و کم هزینهترین شیوه پایان دادن به حیات شرکت سهامی بهشمار میآید. اتخاذ چنین تصمیمی فقط در صلاحیت مجمع عمومی فوقالعاده است و هیچ مقام و رکن دیگری در شرکت سهامی عام یا خاص نمیتواند چنین تصمیمی بگیرد.
5- حکم قطعی دادگاه هم ممکن است منجر به انحلال شرکت شود. منظور از حکم قطعی حکمی است که مراحل تجدیدنظر را سپری کرده باشد یا بدون تجدیدنظرخواهی و با سپری شدن مهلت تجدیدنظر قطعی شود.
پایان حیات شرکت با مسئولیت محدود
بعد از شرکتهای سهامی، محبوبترین شرکتهای برای فعالان اقتصادی شرکتهای با مسئولیت محدود است؛ چون میزان مسئولیت شرکا در این شرکت محدود به آورده آنهاست و معمولاً کسبوکار در قالب این شرکتها بر دیگر انواع شرکتهای تجاری ترجیح دارد. ماده 114 قانون تجارت موارد انحلال این نوع شرکتها را در چند بند بیان کرده است:
1- در مورد فقرات 1 و 2 و 3 ماده 199 لایحه اصلاحی: برای اطلاع از بندهای 1، 2 و 3 که در این ماده از قانون تجارت مورد اشاره قرار گرفته است فقط کافی است که بندهای 1 و 2 و 3 فوق در خصوص نحوه پایان عمر شرکتهای سهامی را مطالعه کنید. بنابراین از این نظر میان این دو قالب شرکت شباهت وجود دارد.
2- در صورت تصمیم عدهای از شرکا که سهمالشرکه آنها بیش از نصف سرمایه شرکت باشد. ب شرکایی که در سهمالشرکه آنها در شرکت با مسئولیت محدود از نصف سرمایه شرکت بیشتر است آن قدر قدرت دارند که میتوانند تصمیم به انحلال شرکت بگیرند.
3- در صورتی که به واسطه ضررهای وارده نصف سرمایه شرکت از بین برود و یکی از شرکا تقاضای انحلال کند و دادگاه دلایل او را موجه تشخیص بدهد و سایر شرکا حاضر نباشند سهمی را که در صورت انحلال به او تعلق میگیرد پرداخت و او را از شرکت خارج کنند. تمامی شرایط این بند اگر با هم وجود داشته باشد شرکت با مسئولیت محدود را به پایان عمر خود نزدیک خواهد کرد.
4- در مورد فوت یکی از شرکا اگر به موجب اساسنامه پیشبینی شده باشد. در برخی از شرکتهای با مسئولیت محدود چون حضور یکی از شرکا اهمیت زیادی دارد ممکن است در اساسنامه شرط شود که با فوت او به عمر شرکت هم خاتمه داده شود. چنین موضوعی در شرکتهای با مسئولیت محدود عجیب نیست چون معمولاً این شرکتها به صورت خانوادگی یا میان چند دوست و آشنا برای فعالیت تجاری تشکیل میشود.
همانطور که قبلاً هم گفتیم تا پایان تصفیه کامل شرکت شخصیت حقوقی شرکت با مسئولیت محدود به قوت خود باقی میماند. البته این شخصیت حقوقی محدود به امور ضروری برای انحلال شرکت میشود.
فوت شرکتهای تضامنی و نسبی
شرکتهای تضامنی و نسبی با وجود تفاوتهایی که دارند به دلیل مسئولیت سنگینی که برای شرکایشان به همراه میآورند به هم شبیه هستند. اکنون معمولاً صرافیها و طلافروشیها از این قالب شرکتی استفاده میکنند تا اعتماد مشتریان خود را بیشتر جلب کنند؛ اما حیات این شرکتها نیز روزی به پایان میرسد. شیوههای انحلال این دو شرکت یکی است و ماده 136 به بعد قانون تجارت این شرایط را به شرح زیر بیان کرده است:1- در مورد فقرات 1 و 2 و 3 ماده 199. در این خصوص باز هم میتوانید به بندهای 1 تا 3 انحلال شرکتهای سهامی مراجعه کنید.2- در صورت تراضی تمام شرکا: شرکت تضامنی و نسبی را بدون رضایت تمامی شرکا نمیتوان منحل کرد؛ بنابراین باید رضایت همه شرکا وجود داشته باشد تا عمر یک شرکت سهامی به پایان برسد. 3- گفتیم که بدون رضایت همه شرکا نمیتوان شرکت را منحل کرد؛ اما قانون راه استثنایی را ایجاد کرده است که رضایت یک شریک در صورتی که به حکم دادگاه ضمیمه شود شرایط انحلال یک شرکت را فراهم میکند. بنابراین در صورتی که یکی از شرکا به دلایلی انحلال شرکت را از محکمه تقاضا و محکمه آن دلایل را موجه بداند و حکم به انحلال بدهد عمر شرکت نسبی و تضامنی به پایان میرسد.4- در صورت فسخ یکی از شرکا 5- در صورت ورشکستگی یکی از شرکا: جالب است که بدانید تنها در شرکتهای تضامنی و نسبی ممکن است ورشکستگی یک شریک منتهی به انحلال و پایان حیات شرکت شود. البته در مورد ورشکستگی یکی از شرکا، انحلال وقتی صورت میگیرد که مدیر تصفیه به صورت کتبی تقاضای انحلال شرکت کند و از این تقاضا شش ماه بگذرد و شرکت مدیر تصفیه را از تقاضای انحلال منصرف نکرده باشد.6- در صورت فوت یا محجوریت یکی از شرکا نیز شرکتهای نسبی و تضامنی به پایان حیات خود میرسند. ماده 139 قانون تجارت تشریفات انحلال شرکت در این شرایط را بیان میکند. بر این اساس٬ در صورت فوت یکی از شرکا بقای شرکت موقوف بر رضایت سایر شرکا و قائممقام متوفی خواهد بود. اگر سایر شریکان به بقای شرکت رضایت بدهند، قائممقام متوفی باید در مدت یک ماه از تاریخ فوت شریک، رضایت یا عدم رضایت خود راجع به بقای شرکت را به صورت کتبی اعلام کند. در صورتی که قائم مقام متوفی رضایت خود را اعلام کرد نسبت به اعمال شرکت در مدت مزبور از نفع و ضرر شریک خواهد بود. وی در صورت اعلام عدم رضایت در منافع حاصله در مدت مذکور شریک است؛ اما نسبت به ضرر آن مدت سهیم نخواهد بود. در صورتی که مدت یک ماه سپری شود و قائممقام شریک سکوت کرده باشد این سکوت به معنی رضایت خواهد بود. انحلال شرکت در فرض حجر شریک هم دقیقاً مثل حالت فوت وی است. توضیح این نکته نیز مفید خواهد بود که قائممقام شریک متوفی یا محجور معمولاً وارثان وی هستند.7- انحلال به درخواست طلبکار شخصی شرکا: حتی طلبکار شخصی یکی از شریکان شرکت تضامنی یا نسبی هم ممکن است یک این شرکتها را به انحلال بکشاند و به عمر آنها پایان دهد. بستانکاران شخصی شریک شرکتهای تضامنی و نسبی میتوانند نسبت به سهم شریک بدهکار از سود شرکت یا سهمی که در صورت انحلال به شریک میرسد، طلب خود را وصول کنند؛ در غیر این صورت بخش دوم ماده 129 قانون تجارت امکان انحلال شرکت را ممکن میداند.
بنابراین مشخص میشود که هیچ شرکت تجاری نمیتواند در هر شرایطی برای همیشه به حیات خود ادامه دهد و هر یک از علتهایی که نام بردیم میتواند یک شرکت را با خطر نابودی روبهرو کند؛ البته تعداد زیادی از شرکتهای تجاری در کشور ما وجود دارند که عمر آنها از حیات معمول انسانها نیز بیشتر است و در کمال سلامت و اعتبار به حیات خود ادامه میدهند.
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید