منظور از وجه التزام این است که هرگاه به علتی بیع قطعی انجام نشد، این مبلغ به عنوان جریمه از طرفی که عدم انجام معامله مستند به عمل اوست، اخذ شود و به طرف دیگر تعلق گیرد
منظور از وجه التزام این است که هرگاه به علتی بیع قطعی انجام نشد، این مبلغ به عنوان جریمه از طرفی که عدم انجام معامله مستند به عمل اوست، اخذ شود و به طرف دیگر تعلق گیرد.
وجه التزام، خسارت عدم انجام تعهد انتقال رسمی ملک یا مورد معامله است که در قولنامه به یکی از روشهای ذیل میتواند باشد:
در قولنامه ذکر میشود که در صورتی که فروشنده یا خریدار از اجرای مفاد تعهد خویش امتناع کند، فلان مبلغ را باید به طرف مقابل بپردازد. در این صورت اگر فروشنده به تعهد خود (انتقال مال) عمل نکند، خریدار میتواند با احراز عدم اجرای تعهد، وجه التزام تعیینشده را مطالبه کند.
گاهی طرفین به صورت جامعتر با یکدیگر توافق میکنند که در تاریخی در دفترخانه حضور یابند و سند رسمی تنظیم کنند و در صورت عدم حضور هریک در دفترخانه، طرف دیگر مکلف است مبلغی به طرف دیگر بپردازد و تعهد خویش را نیز انجام دهد. در این حالت با احراز عدم حضور، متعهد باید وجه التزام را بپردازد و تعهد را نیز انجام دهد.
نکته مهم این است که کسی که وجه التزام را مطالبه میکند، باید خود تعهداتش را به طور کامل انجام داده باشد. مثلاً خریدار باید در دفترخانه حاضر شود و قیمت معامله را نیز به رؤیت دفتردار برساند و عدم اجرای تعهد طرف دیگر احراز شود.
وقتى زوجه درخواست طلاق کند مهریه به او تعلق میگیرد؟
باید توجه داشت همانطور که مهریه حق زن است، طلاق نیز حق مرد است و اگر زنى بخواهد بدون دلیل مشروع و به واسطه کراهتى که از ادامه زندگى با شوهر دارد، طلاق بگیرد، باید رضایت شوهر در صرف نظر از حق طلاق را جلب کند.
اگر زنى به دلیل عسر و حرج ناشى از عدم رعایت حقوق زناشویى مانند عدم پرداخت نفقه، تقاضاى طلاق کند، حاکم مىتواند مرد را به رعایت حقوق زناشویى الزام و نهایتا طلاق زن را بدون رضایت شوهر اجرا کند. از این رو زن مىتواند کلیه مهریه خود را مطالبه کند و از شوهر ناسازگار خویش جدا شود.
این در حالی است که اگر زن بخواهد بدون دلیل مشروع و بدون اینکه شوهر از وظایف شرعى و قانونى خود کوتاهى کرده باشد و صرفا به دلیل کراهت از شوهر از او جدا شود باید رضایت شوهر را در طلاق دادن جلب کند که این امر در قالب طلاق خلع و مبارات محقق میشود. حکمت آن نیز روشن و منطقى است. شوهر براى ازدواج متحمل هزینههای گوناگون مادى و معنوى شده و اراده کرده است بر اساس قوانین و ضوابط شرعى با همسر خود زندگى کند اما زن به دلایل مورد نظر خودش خواهان طلاق است لذا باید به نوعى جبران کند. ثانیا طلاق حق مرد است لذا زن با بذل مال یا مهر خود به نوعى رضایت او را جلب مىکند و از لجاجت مرد میکاهد. ثالثاً زن براى رهایى خود این کار را انجام میدهد و بدیهى است کسى که میخواهد به خواستهاى دست یابد باید از خواسته دیگرى چشمپوشى کند و این معنا ندارد که زن هم خواهان طلاق باشد و هم خواهان مهریه. زیرا زن به دنبال رهایى از مردى است که از وى کراهت دارد و در این صورت طلب مهریه به عنوان هدیه و شیرینى زندگى از او توقع بیجایى است.
منبع : روزنامه حمایت