رأی شماره ٢٠١ ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع ابطال عموم ماده١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری در حد نظریه شورای نگھبان از تاریخ تصویب
رأی شماره ٢٠١ ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری با موضوع: ابطال عموم ماده١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری در حد نظریه شورای نگھبان از تاریخ تصویب
٢٩/٣/١٣٩6 ٩٣/١٠٢٣/ھـ شماره
بسمه تعالی
جناب آقای جاسبی
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی جمھوری اسلامی ایران
با سلام
یک نسخه از رأی ھیأتعمومی دیوان عدالت اداری به شماره دادنامه ٢٠١ مورخ ١٣٩6/٣/٩ با موضوع:
«ابطال عموم ماده ١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری در حد نظریه شورای نگھبان از تاریخ تصویب.» جھت درج در روزنامه رسمی به پیوست ارسال میگردد.
مدیرکل ھیأتعمومی و سرپرست ھیأتھای تخصصی دیوان عدالت اداری ـ مھدی دربین
مرجع رسیدگی: ھیأتعمومی دیوان عدالت تاریخ دادنامه: ١٣٩6/٣/٩ شماره دادنامه: ٢٠١ کلاسه پرونده: ١٠٢٣/٩٣
شاکی: آقایان ١ـ محمد مھدی الشریف ٢ـ محمدحسین نوری اداری.
موضوع شکایت و خواسته: ابطال ماده ١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری
گردش کار: شاکیان به موجب دادخواستی ابطال ماده ١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری را خواستار شدهاند و در جھت تبیین خواسته اعلام کردهاند که:
«سلام علیکم:
به استحضار میرساند مواد ٢٧6 تا ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب ٢ تیرماه ١٣١٩ راجع به وصیت و انواع آن بوده که به موجب این مواد انواع وصیت نامه مورد حمایت قانون عبارتند از: رسمی، سری و خودنوشت که شرایط آن در مواد مزبور آمده است.
براساس ماده ٢٩١ ،ھر وصیتی که به ترتیب مذکور در این فصل واقع نشده باشد در مراجع رسمی پذیرفته نیست مگر اینکه اشخاص ذینفع در ترکه به صحت وصیت اقرار نمایند و براساس ماده ٢٩٩ ،ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصی له نسبت به اموال غیرمنقول که به نام مورث ثبت شده است در آییننامه وزارت دادگستری تعیین میشود.
آییننامه ماده ٢٩٩ قانون مزبور در سال ١٣٢٠ تصویب و به موجب ماده ١4 آن پس از ثبت ملک در دفتر املاک به نام ورثه یا موصی له، ادعای وصیت یا ھر ادعای دیگر که مخالف با ثبت ملک باشد مسموع نخواھد شد و ھیچ وصیت نامه اعم از رسمی و غیراینھا پذیرفته نخواھد شد. نظر به اینکه ماده ١4 آییننامه موضوع ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی با مفاد قانون امور حسبی، قانون مدنی، قرآن و نظر فقھای امامیه و ھمچنین نظر شورای نگھبان مغایر میباشد به شرح زیر تقاضای ابطال آن را دارد:
١ـ خداوند متعال در آیات یازدھم و دوازدھم سوره نساء، پس از بیان میزان ارث اولاد و ابوین و زوج و زوجه، تقسیم ارث بین آنان را بعد از اجرای وصیت و پرداخت دیون موصی جایز دانسته و در آیه ١٨١ سوره بقره نیز گناه تغییر و تبدیل مفاد وصیت نامه را بر عھده کسی که آن را تغییر داده میداند.
2ـ قاطبه فقھاء، تقسیم ماترک بین ورثه را پس از واگذاری سھم موصی له جایز دانسته و تصرف ورثه در ماترک را قبل از جدا کردن ثلث ماترک مجاز ندانسته و قبل از آن مالکیتی برای ورثه قائل نیستند و اگر بین فوت موصی و قبول موصی له فاصله زیادی بیفتد که موجب ضرر ورثه گردد میتوانند به حاکم رجوع کرده الزام موصی له را به قبول یا رد وصیت خواستار شوند و در صورتی که در ترکه تصرفی نمایند که منافی حق موصی له باشد از موجبات ضمان است.
٣ـ به موجب ماده ٨٣٣ قانون مدنی ورثه موصی نمیتواند در موصی به تصرف کند مادام که موصی له رد یا قبول خود را به آنھا اعلام نکرده است. اگر تاخیر این اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاکم موصی له را مجبور میکند تصمیم خود را معین نماید.
ھمان طور که در فوق بیان شد، ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی ترتیب صدور سند مالکیت به نام ورثه یا موصیله را نسبت به اموال غیرمنقول که به نام مورث ثبت شده به عھده آییننامهای که توسط وزارت دادگستری تصویب میگردد گذاشته و آییننامه مورد نظر صرفًا باید در مقام بیان نحوه صدور سند مالکیت به نام موصی له و ورثه باشد و تعیین زمان برای پذیرش یا عدم پذیرش وصیت نامه مورد اعتبار قانون اعم از رسمی یا سری یا خودنوشت (که به تنفیذ محکمه رسیده) که در ماده ١4 آن بیان شده از حدود اختیارات وزارت دادگستری خارج و نوعی تقنین بوده و مخالف صریح شرع و ماده ٨٣٣ قانون مدنی و مواد ٢٧6 تا ٢٩٩ قانون امور حسبی میباشد ضمن آن که شورای نگھبان نیز به موجب نظریه شماره ٢6٣٩ ـ ١٣6٧/٨/4 ،آن قسمت از ماده ٢٩4 قانون امور حسبی که اعتبار وصیت نامه ابرازی را به مدت سه ماه از تاریخ صدور گواھی حصر وراثت محدود کرده ابطال نموده و ماده ١4 آییننامه مورد استناد نیز ھمین محدودیت را برای پذیرش انواع وصیت نامه قانونی قائل گردیده است و بر ھمین اساس تقاضای ابطال ماده ١4 آییننامه را از ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری دارد.»
متن آییننامه در قسمت مورد اعتراض به قرار زیر است:
«١4ـ پس از ثبت ملک در دفتر املاک به نام ورثه یا موصی له ادعای وصیت یا ھر ادعای دیگری که مخالف با ثبت ملک باشد مسموع نخواھد شد و ھیچ وصیت نامه اعم از رسمی و سری و غیراینھا پذیرفته نخواھد شد.»
در پاسخ به شکایت مذکور، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت دادگستری به موجب لایحه شماره ١5٧٨ ـ ١٣٩5/١/٣٠ توضیح داده است که:
«مدیر محترم دفتر ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری
با سلام و تحیت
بازگشت به ابلاغیه پرونده شماره ١٠٢٣/٩٢ ـ ١٣٩4/٩/٢٨ موضوع درخواست ابطال ماده ١4 آییننامه ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی، نکات ذیل در خصوص درخواست مطروحه ارائه میگردد:
ماده ١4 آییننامه یاد شده مقرر میدارد:
«پس از ثبت ملک در دفتر املاک به نام ورثه یا موصی له ادعای وصیت یا ھر ادعای دیگری که مخالف با ثبت ملک باشد مسموع نخواھد شد و ھیچ وصیت نامه اعم از رسمی و سری و غیراینھا پذیرفته نخواھد شد.»
١ـ این ماده مفھومی جدید و ناشناخته در حقوق ایران نیست و نه تنھا مخالفتی با آیات شریفه استنادی و مقررات قانونی ندارد بلکه ماده ٢٢ قانون ثبت فحوای آن را به گونهای دیگر مورد تاکید قرار میدھد. مقامات رسیدگی کننده مستحضرند که به موجب ماده فوقالذکر:
«ھمین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا این که ملک مزبور از مالک رسمی ارثًا به او رسیده باشد مالک خواھد شناخت...»
٢ـ مطابق آییننامه ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی، «ثبت ملک در دفتر املاک» در دو فرض تصور شده است، اول اینکه در اجرای ماده ١٢ این آییننامه، از سوی دادگاه و پس از صدور حکم نھایی باشد که بیگمان موضوع دارای اعتبار امر مختومه است و امکان تغییر محتوای سندی که به پشتوانه حکم نھایی تنظیم شده وجود ندارد و فرض دوم در میان نبودن اختلاف است که در این خصوص ارائه گواھی حصر وراثت و وصیت نامه معتبر و سایر اسناد و مدارک ضروری است. بنابراین با رعایت مقررات این آییننامه احتمال تضییع حق بسیار کاھش مییابد.
٣ـ نھایتًا بر فرض که شخصی مدعی حقی مخالف مندرجات ثبت شده در دفتر املاک باشد مطابق قواعد عمومی امکان مراجعه به مراجع قضایی و طرح درخواست ابطال سند یا تقاضای اعلام بطلان سند را دارد ولی تا زمانی که اعتبار محتویات ثبت شده در ثبت املاک به موجب حکم قضایی مخدوش نشده باشد به منظور حفظ اعتبار اسناد ثبتی و مندرجات دفاتر ثبتی خلاف آن در ادارات دولتی مسموع نخواھد بود. تاکید میشود که ماده ١4 آییننامه صدرالذکر متضمن این معنا نیست که اشخاص ذیحق نتوانند برای احقاق حق خود به مراجع قضایی یا مراجع ذیربط مراجعه و اقامه دعوا یا شکایت کنند و این حق در شرایط کنونی برای اشخاص وجود دارد. بنا به مراتب فوق ماده ١4 آییننامه ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مخالف قوانین جاری و موازین شرعی نیست لذا وجھی برای درخواست ابطال آن وجود ندارد.»
در پاسخ به ادعای مغایر بودن موضوع ماده ١4 آییننامه ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی با شرع مقدس اسلام، قائم مقام دبیر شورای نگھبان به موجب نامه شماره ٩5/١٠٢/٢5٠٣ ـ ١٣٩5/٧/١٨ اعلام کرده است که:
«موضوع ماده ١4 آییننامه ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی، در جلسه مورخ ١٣٩5/٧/١4 فقھای معظم شورای نگھبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر فقھا به شرح ذیل اعلام میگردد:
عموم ماده ١4 آییننامه که حتی شامل دعوی علیه مفاد سند مذکور ھم میشود خلاف موازین شناخته شد.»
ھیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ ١٣٩6/٣/٩ با حضور رئیس و معاونین دیوان عدالت اداری و رؤسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رأی مبادرت کرده است.
رأی ھیأت عمومی
نظر به اینکه قائم مقام دبیر شورای نگھبان به موجب نامه شماره ٩5/١٠٢/٢5٠٣ ـ ١٣٩5/٧/١٨ اعلام کرده است که فقھای شورای نگھبان عموم ماده ١4 آییننامه که حتی شامل دعوی علیه مفاد سند مذکور ھم میشود را خلاف موازین شرع شناختهاند، بنابراین در اجرای حکم مقرر در تبصره ٢ ماده ٨4 و ماده ٨٧ و ماده ١٣ قانون تشکیلات و آییندادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ١٣٩٢ و در جھت تبعیت از نظر فقھای شورای نگھبان، حکم بر ابطال عموم ماده ١4 آییننامه اجرایی ماده ٢٩٩ قانون امور حسبی مصوب سال ١٣٢٢ وزارت دادگستری در حدی که در نظریه فقھای شورای نگھبان قید شده است از تاریخ تصویب آن صادر و اعلام میشود و با ُعد ادعای مغایرت با قانون ُعد مغایرت با موازین شرعی موجبی برای رسیدگی و اظھار نظر نسبت به ب توجه به ابطال عموم مصوبه از ب وجود ندارد.
رئیس ھیأتعمومی دیوان عدالت اداری ـ محمدکاظم بھرامی
منبع : روزنامه رسمی
دیدگاه خودتان را ارسال کنید