برخی پیشینه جهانی شدن را با پیدایش نخستین تمدنهای بشری همزمان دانسته و سابقه آن را حدود سه هزار سال پیش بر میگردانند از منظر این عده از پژوهشگران، گرایش به جهانی شدن و آرمان جهانگرایی و جهانگشایی در میان همه امپراطوریها و پادشاهان گذشته وجود داشته است
بخش دوم و پایانی
بخش اول
اشاره: «نقش سازمان بینالمللی کار در جهانی شدن عادلانه» عنوان مقالهای است که بخش اول آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش دوم و پایانی این مقاله را میخوانیم.
1ـ تاریخچه جهانی شدن:
برخی پیشینه جهانی شدن را با پیدایش نخستین تمدنهای بشری همزمان دانسته و سابقه آن را حدود سه هزار سال پیش بر میگردانند از منظر این عده از پژوهشگران، گرایش به جهانی شدن و آرمان جهانگرایی و جهانگشایی در میان همه امپراطوریها و پادشاهان گذشته وجود داشته است.
برخی نیز تاریخ جهانی شدن را با انقلاب فکری و علمی غرب و عصر روشنگری مرتبط میدانند و معتقدند که جهانی شدن با مراحل توسعه و گسترش مدرنیته آغاز شده است و برخی دیگر پیشینه جهانی شدن را متقارن با نظام سرمایهداری و بینالمللی شدن و توسعه آن میدانند گروه دیگری از نظریهپردازان که جهانی شدن را به عنوان بینالمللی شدن را با جنگ جهانی اول و شکلگیری جامعه ملل و پس از آن سازمان ملل متحد سال 1945 مرتبط میشمارند به عقیده پل سوییزی نیز جهانی شدن یک وضعیت یا یک پدیده نوظهور نیست بلکه روندی است که برای مدتی بسیار طولانی جریان داشته است. در واقع از زمانی که سرمایهداری به عنون یک شکل قابل دوام و یک روش برای جوامع غربی جریان یافت فرایند جهانی شدن هم آغاز شد به نظر وی سرمایهداری در ذات خود چه از لحاظ درونی و چه از لحاظ بیرونی گسترش یابنده است برخی از اندیشهوران غربی در مراحل تاریخ رشد و گسترش سرمایهداری را ترسیم و مشخص کردهاند یکی از این مراحل سرمایهداری، تسخیر قاره آمریکا و تخریب تمدنهای سرخپوستان و تحمیل فرهنگ غربی به این جوامع بود مرحله دوم نفوذ ویرانگر سرمایهداری یا نظام امپریالیستی غرب با انقلاب صنعتی همراه بود که صنعتی شدن اقتصاد و به دنبال آن گشودن بازارهای جدید را ایجاب کرد که به استعمار آسیا و آفریقا منجر شد. نگاه دیگری در مورد تاریخچه جهانی شدن وجود دارد و نگاه جامع و قابل قبولی است این نظریه این است که عوامل گوناگون فکری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و تکنولوژیکی و بهطور کلی همه تمدنها و تلاشهای بشری، در شکلگیری جهانی شدن نقش داشتهاند ولی عوامل فرهنگی، علمی، توسعه فنآوری اطلاعاتی و پیشرفتهای تکنولوژیکی در زمینه ارتباطات نقش مؤثر و مهمی در ظهور جهانی شدن داشتهاند از این رو، جهانی شدن با وقوع انقلاب علمی در غرب به وجود آمده است. برخی از نظریهپردازان علاقمند به بررسی ریشههای تاریخی ساختارها و شبکههای نظام جهانی کنونی برآنند که مبدأ فرآیند جهانیشدن را باید در تمدنهای باستان جستجو کرد از دیدگاه آنان با شکلگیری چنین تمدنهایی در واقع فرایند جهانیشدن هم آغاز شد چرا که آن تمدنها به اقتصاد منطق و ساختار درونی خود تمدنهایی گسترش طلب بودند چنین تمدنهایی در واقع فرایند جهانی شدن هم آغاز شد چرا که آن تمدنهایی همواره از لحاظ سیاسی نظامی و فرهنگی گرایش به گسترش و جهانگیرشدن داشتند و با نفوذپذیرکردن مرزهای واحدهای اجتماعی کوچک و بسته ادغام آنها در واحدهای اجتماعی بزرگتر و فراگیرتر را ممکن میساختند این نظریهپردازان معتقدند فرایند جهانیشدن هنگامی آغاز شده که نطفه نظام جهانی بسته شده است و این تاریخ به 2500 سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد در واقع آنان از پنج هزار سال تاریخ نظام جهانی و به تبع آن پنج هزار سال تاریخ فرایند جهانی شدن سخن میگویند. دسته دیگری از نظریهپردازان شکلگیری و نقطه آغاز فرایند جهانی شدن را بسیار کوتاهتر از نظریهپردازان فوق میدانند. شماری از این نظریهپردازان اعتقاد دارند که با شکلگیری تجدد فرایند جهانیشدن نیز آغاز شد.
2ـ جهانیشدن عادلانه
جهانی شدن بر سطح زندگی مردم عادی در سراسر جهان تأثیر دارد. این مقوله هر چند میتواند زندگی بسیاری از افراد بشر را بهبود بخشد اما میتواند به واسطه شکاف ایجاد شده بین کشورهای ثروتمند و فقیر سطح زندگی بسیاری دیگر از افراد را کاهش دهد. شکافهای ایجاد شده مبین آن است که مسیر جریان جهانی شدن باید تغییر کند. جهانی شدن منصفانه به معنی ایجاد فرصتهای واقعی برای تمام افراد بشر و تمامی کشورهاست. بر این اساس جهانی شدن باید متعادل فراگیر و دموکراتیک باشد ابعاد اجتماعی آن مبتنی بر اصول و ارزشهای پذیرفته شده بینالمللی گردد. چرا که بدون وجود ابعاد اجتماعی جهانی شدن شکل جدیدی از اشکال ابتدایی سلطه و استثمار خواهد بود. چرا که بدون وجود ابعاد اجتماعی جهانی شدن شکل جدیدی از اشکال ابتدایی سلطه و استثمار خواهد بود. در چند دهه اخیر نگرش همبستگی متقابل بین کشورها آزادسازیهای تجاری و جهانی شدن قوت بیشتری گرفته و در این میان موضوع جهانی شدن بیشترین توجه را در سطوح ملی و بینالمللی به خود معطوف نموده است. جهانی شدن با فرصتها و چالشهایی همراه است و در مجموع میتوان گفت که فرصتهای آن برای کشورهای توسعه یافته بیش از کشورهای در حال توسعه بوده و عکس آن در مورد چالشها صادق است. سهم کشورهای توسعه یافته از منافع جهانی شدن به مراتب بیش از کشورهای در حال توسعه است. چالشهای آن برای کشورهای اخیر به هیچ وجه قابل مقایسه با کشورهای توسعه یافته نیست به نحوی که برخی از کشورهای کمتر توسعه یافته از این فرایند متحمل زیان شده و به حاشیه رانده شدهاند. نابرابریهای فوق به ناعادلانهبودن جهانی شدن دامن زده است. برای مقابله با این وضع اتخاذ تدابیری در سطح ملی و بینالمللی ضروری است. لازم است که در ساختار سازمانهای بینالمللی متولی جهانیشدن تجدیدنظر شود تا این فرایند در جهت ایجاد بسترهای لازم برای استفاده بهتر کشورهای در حال توسعه از فرصتها و کاهش چالشها متحول شده و حالت انفعالی خارج شوند چهره توسعه محور را به خود بگیرد. جهانیشدن عادلانه تنها در صورت هدایت مسیر توسعه عصر جدید به سمت عدالت اجتماعی محقق خواهد شد.
فصل سوم: سازمان بینالمللی کار و جهانی شدن عادلانه
سازمان بینالمللی کار در طول عمر خود با تصویب صدها مقاوله نامه
و توصیه نامه و تعیین معیارهای جهانی فصلی نو در حوزه روابط کار در سطح بینالملی را ایجاد نموده است که عضویت بیش از 180 کشور جهان و پذیرش و اجرایی شدن مقاوله نامهها و تصویب نامههای آن از سوی بسیاری از کشورها موجب ایجاد حقوق مشترک در زمینه مسائل کار در سطح جهانی شده است. رسالت مهم و فلسفه اصلی وجودی سازمان بینالمللی کار اقدام در جهت بهبود شرایط کار کارگران در سطح جهانی است. ضرورت برقراری ضوابط و قواعدی در زمینه روابط کار در قلمروی بینالمللی با توجه به جایگاه برتر انسان در منشورهای بینالمللی و خروج وی از نگاه صرف مادی یا برابر دانستن کار او با اشیاء در تشکیل سازمان بینالمللی کار نقش برجسته داشته است. ویژگی جهانی بودن و یکنواختی حقوق کار از علل گوناگونی نشأت میگیرد که بعد مهمی از آن در ارتباط با اهداف مربوط به تشکیل سازمان بینالمللی کار است و مهمترین آن تلاش در برقراری صلح در جهان از طریق استقرار نظام عادلانه اجتماعی است و در مقدمه اساسنامه سازمان بینالمللی کار تصریح شده است. شرایط کار موجود حاوی آنچنان بیعدالتی فقر و محرومیت شمار زیادی از مردم جهان است که صلح جهانی را به مخاطره میاندازد بنابراین بهبود شرایط کار برای تامین صلح جهانی امری ضروری است در این راستا باید مقررات کار، جلوگیری از بیکاری، تامین مزد کافی حمایت از کارگران هنگام صدمات ناشی از کار، حمایت از کودکان، نوجوانان، سالمندان، از کارافتادگی و کارگران مهاجر تنظیم و ضوابطی جهت به رسمیت شناختن آزادی انجمنها، گسترش آموزشهای فنی و حرفهای در سطح بینالمللی تدوین گردد. عدم موفقیت یک کشور در تامین شرایط انسانی کار، مانعی است در راه کشورهای دیگر که مایل به بهبود شرایط کار در کشور خود میباشند. بنابراین سازمان بینالمللی کار از زمان تأسیس درگیر تدوین معیارهایی جهت بهبود شرایط کار در جهان بوده است که این معیارها به صورت مقاولهنامهها و توصیهنامه مجموع حقوق بینالمللی کار را تشکیل میدهند. بدون تردید، میان حقوق داخلی کشورها و حقوق بینالمللی کار ارتباط تنگاتنگ و متقابل وجود دارد و تعیین معیارهای بینالمللی کار میتواند الگو و راهنمای مناسبی جهت اصلاح قوانین و مقررات داخلی کشورها باشد. همچنین توسعه اقتصادی و منابع انسانی برخی کشورها و ابتکار عمل آنها در اصلاح و بهبود قوانین و مقررات کار در سطح ملی میتواند موجبات ایجاد زمینه و طرح آنها را در عرصه جهانی فراهم نماید. استفاده از ساز و کار ابزارهای مناسب جهت تعیین معیارها و ایجاد قواعد در سطح جهانی و بهرهمندی از مشارکت جمعی در تصمیمسازی عنوان سهجانبهگرایی (دولتها، کارگران و کارفرمایان) موجب استحکام و پایداری سازمان جهانی کار و در نتیجه تحول و پویایی و مقبولیت حقوق کار در سطح بینالمللی گردیده است. به گونهای که حوادث مهم در سطح جهانی مانند جنگ ویرانگر جهانی دوم بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و کمرنگ شدن برخی خطرات سیاسی مانند هراس از توسعه نظام کمونیستی و پایان جنگ سرد نتوانسته است، خللی در پیشرفت و توسعه معیارسازی و قاعدهگذاری در زمینه روابط کار در زمینه روابط کار در عرصه جهانی ایجاد نمایند. فلسفه ایجاد سازمانهای بینالمللی، حفظ صلح و امنیت جهانی از طریق ایجاد قواعد حقوقی بر مبنای ارزشها و اصول پذیرفته شده جهان بوده و سازمان بینالمللی کار نیز بر این مبنا و پیشبرد اهداف انسانی و تحقق عدالت اجتماعی بوجود آمده است. این سازمان نقش مهمی در تحقق جهانیشدن منصفانه دارد. سازمان بینالمللی کار علاوه بر ایجاد سازوکار نظارتی قوی در داخل ساختار خود برای اجرای مصوباتش، در پی ایجاد ارتباط با دیگر سازمانهای بینالمللی به جهت جهانیسازی قواعد خود و اجرای قواعدش در تمامی کشورها به منظور تقویت توان رقابتی یکسان در این کشورها میباشد. سازمان بینالمللی کار از طریق ورود معیارهای بینالمللی کار برای ترویج عدالت اجتماعی، به جهانی شدن عادلانه یاری خواهد رساند. سازمان بینالمللی کار جهت به اجرا درآوردن و ملزم کردن کشورها نسبت به اجرای استانداردهای بینالمللی کار، نیازمند روشهایی نوین علاوه بر روشهای معمول ضمانت اجرایی برای تعهدات بینالمللی میباشد و باید جدای از سازوکارایی که در قالب اساسنامه این سازمان جهت الزام کشورها به اجرای معیارهای بینالمللی کار وجود دارد، روشها و راهکارهای جدیدی نیز برگزیده شود.
تأثیر ابزارهای سازمان بینالمللی کار در ایران:
علیرغم دو قرن تأخیر نسبت به اروپا در تاریخ تحول حقوق کار ایران، پیدایش تشکلهای کارگری و کارفرمایی، انجمنهای صنفی و شوراهای اسلامی کار (اصول 26 و 104 قانون اساسی و ماده 178 قانون کار، مداخله دولت از طریق قانونگذاری حمایتی کار، و بازشدن جایگاه مناسبی برای مذاکرات و پیمانهای جمعی کار در قوانین کشور بخصوص قانون اساسی قوانین عادی، آییننامهها و رویه قضایی و بالاخره تأسیس مراجع تخصصی قضایی و غیرقضایی حل و فصل اختلافات جامعه کارگری، همگی ملهم از تجربیات کشورهای صنعتی پس از انقلابهای و اجتماعی قرون گذشته اروپا، آرمانهای آزادیخواهانه و در کل روند جهانیشدن حقوق کار بوده است. در مقایسه با هنجارهای جهانی حقوق کار، ایران نسبتاً پیشرفتهای خوبی تاکنون داشته است. برخی از مقاولهنامههای اجباری سازمان بینالمللی کار همچون مقاولهنامه منع تبعیض شغلی را پذیرفته و در نظام حقوقی کشور وارد ساخته است. همچنین توصیههای غیراجباری سازمان در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایران موردپذیرش قرار گرفته است. مثلاً در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با پیروی از اصول مکتب اسلام در موارد مختلف اصل عدم تبعیض موردحمایت قرار گرفته است. قانون کار مصوب 1369 مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با تبعیت از قانون اساسی، اصول مختلفی از جمله عدم تبعیض در اشتغال و اصل مزد مساوی برای کار مساوی را هر چند در مفهوم محدودتری نسبت به حقوق بینالملل پذیرفته است. با این حال طبق آمارهای رسمی موجود ایران همانند بسیاری از کشورهای جهان فاصله زیادی در برخی از زمینههای حقوق کار با استانداردهای بینالمللی دارد. محدودیتهای اشتغال زنان در سطوح بالای مدیریتی کشور در زمینه کار، نگرانیهای مربوط به امنیت شغلی، حق اعتصاب درخصوص حقوق شغلی و حرفهای کارگران، پایینبودن دستمزد آنان، استخدام اقلیتها و محدودیتهای اشتغال زن شوهردار نمونههایی از این وضعیت است.
ایران با دارابودن جامعه کارگری بیش از 7 میلیونی با اینکه از روند جهانی شدن حقوق کار در خیلی از امور متأثر گردیده ولی با توجه به تمایل جدی کشور به پیوستن به سازمان تجارت جهانی که تأثیرات جدی را در صورت عضویت بر جامعه کارگری و کارفرمایی کشور خواهد داشت باید نسبت به واردنمودن اصول جهانی این حقوق در حقوق داخلی تلاشهای گستردهتری را به انجام رساند هنوز نابسامانیهای در زمینه حقوق کار و کارگری به چشم میخورد. بعنوان مثال نه مقاولهنامه منع تبعیض در استخدام و اشتغال و نه مقاولهنامه تساوی مزد برای کار با ارزش مساوی که از اصول بنیادین حقوق بینالملل میباشند هیچیک بطور کامل تحقق پیدا نکرده و به نظر میرسد تساوی در قانون توسعه یافته است ولی هنوز تبعیض در عمل وجود دارد.
نتیجهگیری:
تأثیری که جهانیشدن عادلانه در زمینههای مختلف بر جای میگذارد غیرقابل انکار میباشد ولی باید توجه داشت که مسأله مدیریت فرآیند جهانی شدن عادلانه در سطح ملی و بینالمللی بسیار حائز اهمیت است و این مدیریت باید به نحوی اعمال شود که همگان از مزایای جهانی شدن عادلانه منتفع شوند تردیدی نیست که گشودن دروازه کشورها به روی جامعه جهانی و هم پیوندی اقتصادها و فرهنگها، آیندهای بهتر برای جهان ترسیم کند. اما آنچه مهمتر است این که جهانیشدن تنها راه مطمئن به سوی تحکیم امنیت بینالمللی و حفظ صلح جهانی است. در کشورهای مختلف نیز جامعه کارگری با اینکه از روند جهانی شدن حقوق کار متأثر شده است ولی باید نسبت به واردنمودن اصول جهانی این حقوق در حقوق داخلی تلاشهای گستردهتری را به انجام رساند. هنوز نابسامانیهای زیادی در زمینه حقوق کار و کارگری به چشم میخورد به عنوان مثال در بسیاری از کشورهای جهان نه مقاولهنامه منع تبعیض در استخدام و اشتغال و نه مقاولهنامه تساوی مزد برای کار با ارزش مساوی که از اصول بنیادین حقوق بینالملل میباشند هیچیک به طور کامل تحقق پیدا نکرد به نظر میرسد تساوی در قانون توسعه یافته است ولی هنوز تبعیض در عمل وجود دارد. از طرفی سازمان بینالمللی کار میتواند در روند جهانیشدن عادلانه نقش بسزایی را داشته باشد. چرا که این سازمان تلاش میکند تا با تدوین سیاستهای جهانی عدالت را برای کارگران به ارمغان آورد بنابراین با لحاظ نقاط مشترک جهانی شدن عادلانه و سازمان بینالمللی کار، رابطه تنگاتنگی بین این دو وجود دارد و مهمترین اثر جهانی شدن عادلانه بر سازمان بینالمللی کار تقویت الگوهای مناسب کاری جهت استفاده بهینه از نیروی کار در راستای اهداف جهانی سازی عادلانه میباشد.
منابع:
1ـ سلیمی، حسین، نظریههای گوناگون درباره جهانیشدن، 1384، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، ص 2
2ـ شولت، یان آرت، نگاهی موشکافانه به پدیده جهانی شدن، ترجمه مسعود کرباسیان، ص 73
3ـ عراقی، سیدعزتالله، تحول حقوق بینالملل کار، 1385، تهران، موسسه کار و تأمین اجتماعی
4ـ پورجعفر، آزادی، سازمان بینالمللی کار، تهران، مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1389
5ـ رنجبری، حقوق کار، تهران، مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1377
6ـ مدنی، سیدجلالالدین، حقوق بینالملل عمومی و اصول روابط دول، تهران، نشر همراه، 1374
7ـ دعایی، سازمانها در بستر جهانی شدن، مشهد، بیان هدایت نور، 1384
8ـ لافای، ژرار، شناخت و درک جهانی شدن، ترجمه صلاحالدین محلاتی، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، 1383
9- ILO: Human rights: A common responsibility op cit p4
10- ilo: activities on the social dimension of globazation Synthesis report international labour office 2003 p4
11- ILO employment Incomes and Equality: A Strategy for Increasing
12- ILO: Report of the Director – General 87 thseeion 1999 p3
13- ILO Declaration on Fundamental Principles and Rights at Work International Labour Review. Vol. 137. No2
14- World commission on the Social Dimension of Globalization A Fair Globalization: Creating Opportunities for All The full report wich was published in 2004 is a available at: www.ilo.orgرwcsdg
15- Globalization and the Future of Labour Law by John D.R. Craig and S. Michael Lynk. Industrial Labour Relation Review Vol.61 no.4.Available at: http:ررfigitalcommons.IIr.Cornell.eduرiLrreviewرvol61رiss4ر82
نینا رضایی کارشناس ارشد حقوق بین الملل
دیدگاه خودتان را ارسال کنید