مدنی به نهادهایی گفته میشود که در راستای ایجاد قابلیت برای توسعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در یک کشور به عنوان واسطه میان مردم و حاکمیت نقش ایفا میکنند مشخصه اصلی نهادهای مدنی، غیردولتی بودن آنان و عدم وابستگی تشکیلاتی و مالی به حاکمیت سیاسی و ارگانهای دولتی کشور است
نهادهای مدنی به نهادهایی گفته میشود که در راستای ایجاد قابلیت برای توسعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در یک کشور به عنوان واسطه میان مردم و حاکمیت نقش ایفا میکنند. مشخصه اصلی نهادهای مدنی، غیردولتی بودن آنان و عدم وابستگی تشکیلاتی و مالی به حاکمیت سیاسی و ارگانهای دولتی کشور است.
سوال ایناست که در چنین نهادهایی چه گفتمانی میان اعضای عادی و اعضای بالادستی که از طریق انتخابات برای اداره این نهادها برگزیده میشوند حاکم است؟ در این میان کانون وکلای دادگستری را باید یک نهاد مدنی محسوب کرد یا صنفی یا اینکه ماهیتی دوگانه را در بردارد؟ و گفتمان میان بدنه جامعه وکالت و هیأت مدیره کانون وکلا به چه ترتیبی باید باشد؟ برای دریافت پاسخ این پرسشها با دکتر بهروز جوانمرد،عضو هیأت علمیدانشگاه و وکیل دادگستری به گفت وگو نشستهایم.
فعالیت نهادهای مدنی در ایران
بهروز جوانمرد،عضو هیأت علمیدانشگاه آزاد اسلامی در تعریف نهاد مدنی گفت: نهاد مدنی به مفهوم نهادهای واسط میان مردم و دولت، مجموعهای متشکل از افرادی است که با اراده و انتخاب خود و مستقل از دولت، تشکلها، گروهها و انجمنها یا اعضای همگنی را تشکیل میدهند که فارغ از دخالت قدرت سیاسی حاکم، وجود دارند. بنابراین نگرش، نهادهای مدنی در واقع سازمانهایی هستند غیردولتی که میتوانند در قالب انجمن، باشگاه، اتحادیه، صنف، حزب، مؤسسات ، سازمانهای غیر دولتی یا کانون ظاهر شوند. مطابق با اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامیایران فعالیت احزاب و انجمنهای صنفی در چارچوب قانون آزاد است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: به این ترتیب نهاد مدنی، مستقل از حاکمیت اما در چارچوب اصول حاکمیتی فعالیت میکند. نهادهای مدنی میتوانند در تشکیل دولتها یا سقوط آنها نقش بزرگی داشته باشند. سقوط دولت آلنده در شیلی، به قدرت رسیدن رهبران نهادهای طرفدار محیط زیست در آلمان، نقش آفرینی نهادهای مدنی و مدافع حقوق کارگران و زنان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سندیکای کارگران لهستان و ... مثالهای متعددی از نقش آفرینی نهادهای مدنی در عرصه سیاسی هستند.
بسترسازی و ایجاد نهادهای مدنی
وی افزود: بسترسازی و ایجاد نهادهای مدنی و سازمانهای غیردولتی در جوامع مدرن و مردمسالار به منظور تبیین و تحکیم مبانی جامعه بسیار حائز اهمیت شمرده میشوند. جامعه مدنی در بستر دموکراسی امکان ظهور و توسعه دارد، در عین حال دموکراسی مکمل یک جامعه مدنی ست؛ به بیان دیگر این دو ملازم همدیگرند. جامعه مدنی تشکیل شده از نهادهای غیردولتی که استقلال تصمیم گیری دارند و جهت استحکام پایههای جامعهای متمدن، داوطلبانه و در امنیت خاطر فعالیت میکنند. به این سان، نهاد مدنی در زیر سایه این اصل که مسئولان حاکمیت دچار اشتباه میشوند و لازم است متوجه اشتباهات خود شوند، فعالیت میکند. سادهترین تعریف از نهاد مدنی، حد فاصل میان مردم و حکومت است. دولت قوی و کارآمد تنها زمانی شکل میگیرد که جامعه مدنی، قوی و توسعهیافته باشد. جامعه مدنیِ قوی شکل نمیگیرد مگر اینکه نهادهای مدنی، فعال و کارآمد باشند.
جوانمرد در ادامه با طرح چند سوال گفت: سوالی که در اینجا میتوان طرح کرد رابطه میان نهادهای مدنی و صنفی و احتمال تفاوت میان آنهاست. آیا نهاد مدنی با نهاد صنفی تفاوت دارد؟ یا با هم همپوشانی دارند؟ و به دنبال این پرسشها باید گفت کانون وکلای دادگستری یک نهاد مدنی است یا صنفی؟ یا تلفیقی از این دو؟ و اصولاً فایده این بحث در کجاست؟ باید گفت به نظر میرسد نهادهای مدنی با نهادهای صنفی ارتباط نزدیکی دارند. اما رابطه آنها عموم و خصوص مطلق یا من وجه است؟ به نظر میرسد من وجه باشد. یعنی نهاد صنفی میتواند مدنی نباشد مثلا صنف طلافروشان برعکس نهاد مدنی میتواند صنفی نباشد مانند احزاب سیاسی که از صنوف و رستههای مختلف تشکیل میشود ولی یک نهاد مدنی است. این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: در عین حال نهاد مدنی میتواند از یک صنف خاص تشکیل شود یا به تعبیر دیگر، نهادهای صنفی میتوانند مدنی هم باشند، مثلا نهاد صنفی اقشاری که اقدام به ارائه خدمات عمومی میکنند، میتوانند به عنوان نهاد مدنی هم مطرح شوند. لازم به تذکر است که نهاد صنفی صرف مثلا طلافروشان دغدغه تامین معیشت و تمشیت امور اجرایی صنف متبوعه را دارد ولی دغدغه انتقال مطالبات لایه پایین جامعه به حاکمیت را ندارد. وی ادامه داد: برعکس مجموعهای همچون کانون وکلا بیش از آنکه نهاد صنفی باشد نهاد مدنی است. چون دغدغه هدایت مطالبات جامعه را به حاکمیت دارد. پس کانون وکلا یک نهاد مدنی است که از صنف و رسته وکلا تشکیل شده است. ماده 4 قانون نظام صنفی مقرر میدارد « آن گروه از افراد صنفی که طبیعت فعالیت آنان از یک نوع باشد، تشکیل یک صنف را می دهند.» در عین حال ماده 1 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 مقرر داشته «کانون وکلای دادگستری موسسهای است مستقل و دارای شخصیت حقوقی.»
صنفی از نوع مدنی؟
این وکیل دادگستری تصریح کرد: با توجه به این قوانین این پرسش قابل طرح است که کانون وکلا یک نهاد مدنی است یا یک نهاد صنفی است یا ماهیتی دوگانه دارد؟ یعنی یک نهاد مدنى است از نوع صنفى؟ و اصولاً فایده طرح این سوال چیست؟. در پاسخ باید گفت اساساً حرفه وکالت به اعتبار هر وکیل ایفاگر این نقش نهاد جامعه مدنى است چرا که در بسیارى از موارد مدافع حقوق افراد در برابر حاکمیت است. به علاوه قبلا بیان شد که در یک نظام مردمسالار، خواستههای مردم به وسیله نهادهای مدنی به دولت ها منتقل میشود و به تصمیمات تبدیل میشود. پس در صورتى که پذیرفته شود کانون وکلا خواستههای بدنه وکلا و حقوقدان ها را به قوهقضاییه به عنوان بخشی از حاکمیت منتقل میکند مى تواند یک نهاد مدنى محسوب شود. اگر این دیدگاه پذیرفته شود بر گفتمان حاکم بر این نهاد میان هیأت مدیره و بدنه جامعه وکالت نیز تاثیر خواهد گذاشت به این معنا که لزوما این گفتمان در پرتو الزامات قانونی قرار نمیگیرد بلکه میتوان از اصول و مبانی کلی حقوقی نظیر الزام به بیان ارائه دلیل در خصوص تصمیمات اتخاذی یا ارائه پیشنهاد برای طرح و تصویب در هیأت مدیره مساعدت گرفت. این حقوقدان در ادامه تاکید کرد: ولی اگر این دیدگاه را بپذیریم که صبغه صنف بودن کانون وکلا برتری دارد آنگاه الزامات قانونی نظیر قانون نظام صنفی کشور حاکمیت پیدا میکند و بدنه جامعه وکالت با تفویض اختیاری که از رهگذر انتخابات به هیأت مدیره کرده است باید تابع تصمیمات آن باشد. لازم به ذکر است در تبصره ماده 2 این قانون اصلاحی 1392 آمده که «صنوفی که قانون خاص دارند، از شمول این قانون مستثنی میباشند. قانون خاص قانونی است که بر اساس آن نحوه صدور مجوز فعالیت، تنظیم و تنسیق امور واحدهای ذیربط، نظارت، بازرسی و رسیدگی به تخلفات افراد و واحدهای تحت پوشش آن به صراحت در متن قانون مربوطه معین میشود.»
وی به ماده 6 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 اشاره کرد و گفت: طبق قانون وظایف کانون وکلا به شرح زیر آمده است:
1) دادن پروانه وکالت به داوطلبان واجد صلاحیت
2)اداره امور راجع به وکالت دادگستری و نظارت بر اعمال وکلا
٣)رسیدگی به تخلفات وکلا
4)معاضدت قضایی
5) فراهم آوردن وسایل پیشرفت علمی و عملی وکلا
بنابراین اگر این حفظ منافع، اداره امور و فراهم آوردن موقعیت پیشرفت علمى و عملى وکلا در گروی رایزنی با مقامات دولت و حاکمیت باشد، کانون وکلا کارکرد واسط هم پیدا میکند که با مفهوم موردنظر این نوشتار از جامعه مدنی همپوشانی دارد.
نقش کانون وکلا در تحولات سیاسی-اجتماعی
جوانمرد افزود: علاوه بر این کانون وکلا در برخی تحولات سیاسی-اجتماعی به ویژه در دوره انقلاب اسلامی نقش داشته است مثلا تلاش براى اینکه محاکمه متهمان سیاسی از دادرسی ارتش در زمان حکومت پهلوی به دادگستری منتقل شود، گونهای تلاش و کنش اجتماعی-سیاسی است که صرفا سازگار با وظایف مصرح سازمانی و صنفی این کانون نیست. از دیگر نمونه هاى کنشهاى اجتماعى کانون وکلا اقدامات مؤثر در مورد مسئله تعیین رژیم حقوقى دریاى خزر، و مهمتر از آن مشارکت تأثیرگذار در ارتقاى حقوق بشر و امکان دسترسى آحاد مردم به این حقوق با حمایت سازمان ملل از طریق برگزارى دوره هاى آموزشى و کارگاه های آموزشی مرتبط بینالمللى و موارد بسیار مشابه را مى توان نام برد که کانون وکلا را از شمار واحدهاى صنفى صرف خارج مى کند.
فایده این بحث را میتوان این گونه بیان کرد که اگر کانون را یک نهاد مدنی بدانیم در این نهاد، گفتمان غالب به صورت از قاعده به رأس است و چنانچه آن را یک نهاد صنفی بدانیم شاید استدلال شود که چون اعضای صنف با انتخابات به هیأت مدیره تفویض اختیار برای اداره کانون داده اند لذا تصمیمگیریهای مربوط به امور داخلی و بیرونی کانون وکلا با هیأت مدیره است.
وی به ماده 20 قانون وکالت مصوب 1315 نیز اشاره کرد و گفت: این ماده مقرر میدارد «کانون هر محل به وسیله هیأت مدیره اداره خواهد شد». بعدها ماده 2 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 1333 مقرر داشته «کانون وکلا هر محل به وسیله هیات مدیره اداره خواهد شد. هیات مدیره عهدهدار امور مربوط به کانون بوده و رئیس هیات مدیره سمت ریاست کانون را دارد و نماینده قانونی کانون در تمامی مراجع رسمی است رئیس کانون تمامی اعمال اداری و حقوقی کانون را انجام خواهد داد.» به عنوان یک راهکار اصلاحی شاید بتوان گفت هرچند اداره کانون با هیأت مدیره است اما این منافاتی با این امر ندارد که مطالبات بدنه جامعه وکالت از طریق نمایندگان تشکلهای مختلف کانون که در شورای تشکلها گرد هم آمدهاند و خروجی آن به عنوان خرد جمعی بدنه جامعه وکالت محسوب شود.
تقویت و زایش نهادهای مستقل مدنی
این وکیل دادگستری زمینه تقویت و زایش نهادهای مستقل مدنی نیز توضیح داد: این امر در گروی غالبیت گفتمان آنها یعنی از قاعده به رأس دستکم در ترسیم خطوط کلی و سیاستگذاریهای کلان است. همه آنانی که در سالهای اخیر در ایران درباره نهادهای مدنی، چرایی و چگونگی برپایی آن نهادها و از آسیبشناسی آنها سخن گفتند در اصل در سترگ شدن گفتمانی موثر بودند که در نتیجه آنها انواع انجمن اجتماعی، صنفی و فرهنگی زاده شد. هرچند موانع زیادی بر سر راه این نهادها وجود داشته، اما این تجربه عظیم کارنهادی هم در عرصههای جنبش زنان و هم در حرکت های دانشجویی، هم در فعالان حقوق کارگران و معلمان و هم در بسط و توسعه تشکل های گوناگون در حمایت از وکلای دادگستری و کودکان و هم در انجمن های روزنامهنگاران، فعالان محیط زیست، انجمن های خیریه و انجمن های ترک اعتیاد و فحشا متبلور و متجلی شد. وی در پایان خاطر نشان کرد: اگر کانون وکلا را یک نهاد مدنی بدانیم؛ در این نهاد، گفتمان غالب به صورت از قاعده به رأس است و چنانچه آن را یک نهاد صنفی بدانیم شاید استدلال شود که چون اعضای صنف با انتخابات به هیأت مدیره تفویض اختیار برای اداره کانون داده اند لذا تصمیمگیریهای مربوط به امور داخلی و بیرونی کانون وکلا با هیأت مدیره است. به نظر می رسد کانون وکلا بیش از آنکه نهاد صنفی باشد، نهادی مدنی است چون دغدغه هدایت و انتقال مطالبات جامعه را به حاکمیت دارد از این رو، گفتمان حکم بر این نهاد باید در تقویت از قاعده یعنی بدنه جامعه وکالت به رأس یعنی هیأت مدیره باشد.
منبع : روزنامه قانون
دیدگاه خودتان را ارسال کنید